ترکیب و تعبیرِ رایجِ تاریخنگاری اسلامی، لااقل وقتی در باره اصول و مبانی آن سخن می گوئیم، تعبیری چندان دقیق نیست. آنچه زیر این عنوان قابل بحث و بررسی است «جریان تاریخنگاری در قلمرو اسلام» است که افزون بر منشأ و بعضی از اصول و مبانی، غالب مضامین و انواع آن هم ارتباط مستقیم با اسلام، به عنوان دین، ندارد؛ اما یکی از مظاهر درخشان فرهنگ و تمدن عصر اسلامی است. چه از معدود رشته ایی است که در عصر انحطاط نیز دچار رکود نشد و بخش بزرگی از تحقیقات تاریخی در سرزمینهای اسلامی از همین دوران پدید آمد. از نظر مضمون، تاریخنگاری عصر اسلامی، غیر از تاریخ سیاسی، پهنه ای وسیع مشتمل بر تاریخ علوم و اخبار و احوال و آثار داشمندانِ رشته های مختلف از محدثان و فقیهان و ادیبان تا پزشکان و فیلسوفان و ریاضیدانان را در بر می گیرد. در واقع مورخان قلمرو اسلام تاریخ را چنان دراز دامن گرفته اند که توانسته اند بیشتر یا همه جنبه های فرهنگی را زیر آن عنوان مورد مطالعه قرار دهند. در باره تاریخنگاریِ عصر اسلامی، خاصه قرون نخستینِ آن، هنوز نکات مبهم و پیچیده و تاریک بسیار است. گرچه انبوه آثاری که مورخان مسلمان و غیر مسلمان در این پهنه پدید آورده اند، و جز آنچه اکنون در دست است نام و نشان بسیاری از آنها را در فهرستهای کهن یا مطاوی آثار مورخان و نویسندگان متأخر تر می توان یافت،خود نمایانگر توجه کم مانند به تاریخنگاری است. اما ارائه طرحی جامع یا حتی نسبتاً جامع از تاریخنگاری مشتمل بر تعاریف، منشأ، دیدگاهها، انگیزه ها، فواید و اهداف، روشهای تاریخنگاری، شیوه های تدوین و تنظیم، ، تشخیص و تحدید مکاتب تاریخنگاری، انواع و مضامین آن و سرانجام تبیین حدود و کیفیت کوششهای مورخان عصر اسلامی که نظر به قدرت و وسعتش نگرشی جهانی به تاریخ داشته اند، دشوار می نماید. حقیقت آن است که امروز بدون تحقیق و تدقیق و تحصیلِ اطلاعات وسیع در باره این مباحث، دعویِ تحقیق در تاریخ اسلام نا معقول و نا مقبول خواهد بود. چه بدون اینگونه تحقیقات پیشینی، نمی توان منابع را به درستی ارزیابی کرد و روایاتش را به محک نقد زد، داستان را از تاریخ باز شناخت، انگیزه های تألیف و تدوین تاریخ را در یافت، وجهه نظر مورخ را درک کرد و تأثیر عواملی چون دین و فرقه گرایی مذهبی و کلامی و گرایشهای قومی و قبیله ای و اوضاع و الزامات سیاسی و اجتماعی را در حوادث و تحولات تاریخی نشان داد. بخشی از تحقیق در باره تاریخنگاریِ عصر اسلامی، که غالباً مورد غفلت قرار گرفته است، باید به تحقیق در روش شناسیِ تاریخ، تبیین کوشش مورخان برای یافتن قوانینِ تاریخ و ظهور و سقوط تمدنها، بحث در آغاز و انجام یا غایت حرکت تاریخ، تحقیق در معانی اصطلاحی تاریخ، انگیزه ها و اهداف مورخ و فوایدی که از نگارش تاریخ متصور بود و دهها مبحث فرعی تر آن، یعنی فلسفه تاریخ اختصاص یابد. تحقیق در منشأ و انگیزه های تحقیق و تدوین تاریخی، همچون تأثیرِ آثار و پیشینه تواریخ و تاریخنگاری ایرانی و یونانی-بیزانسی و عربی و مسیحی و یهودی و سرانجام قران کریم و سنت پیامبر اکرم(ص) بر تاریخنگاری در قلمرو اسلام، به مثابه مقدمه ای بر ظهور و شکل گیری تاریخنگاری در این پهنه باید تلقی شود. شناختِ پدیده اسناد، و روشِ تدوینِ روایات و اخبار تاریخیِ مستند به راوی، که آنرا روش روایی در تاریخنگاری می نامیم و نخستین نگاشته های تاریخ به این روش تدوین می شد؛ و نیز روشهای متأخر ترِ ترکیبی و تحلیلی،از مهمترین مباحث در تاریخنگاری در قلمرو اسلام است. تحقیق در مکتبهای تاریخنگاری پیشینه این فن را در عرصه حدیت نگاری،و مقام نخستین راویانِ اخبارِ حیات پیامبر اکرم(ص) را در تکامل تاریخنگاری نشان می دهد و به محقق امروز نشان می دهد که چگونه از قواعد تعادل و تراجیح در رد و قبول و التیام میان اخبار و روایات تاریخی، راویان، و نوعِ خبر استفاده کند و در ارجاع به منابع و مصادر تقدم و تأخر آنها را بنا بر اعتبارات مختلف لحاظ کند. اطلاع از شیوه های تدوین و تنظیم هم که نوعِ مواد تاریخی را تبیین می کند، محقق را در انتخاب و تحلیل روایت و گزارش تاریخی، خاصه آنجا که یک یا چند گزارش در باره یک حادثه تاریخی در منابع مبتنی بر شیوه های مختلف تدوین و تنظیم آمده است، سخت مدد کار خواهد بود؛ و سرانجام انواع تاریخنگاری یعنی مضامین و گونه های اصلی در تدوین تاریخی، که انبوهی مواد در قالب آثاری بس متنوع، چون سیر و مغازی، مقاتل و فتن و حروب، خراج و فتوح، تواریخ عمومی، تواریخ دودمانی، تک نگاریهای تاریخی، تواریخ محلی، انساب، طبقات(اعم از طبقات علمای دین و محدثان یا دانشمندان علوم فلسفی به تعبیر کهن)، آثار مربوط به وزارت و دیوان سالاری، فرهنگ نامه های تاریخی، منابع مربوط به فرق و مذاهب و اصحاب آنها، منابع ادبی و تاریخ ادب و بسیاری دیگر را در بر می گیرد، پهنه بی مانندِ تاریخنگاری در قلمرو اسلام را به خوبی می نمایاند و محقق تاریخ اسلام باید بر همه اینها احاطه یابد و از آنها در تحقیقات خود استفاده کند. خلاصه سخن آنکه تحقیق در تاریخنگاریِ عصر اسلامی و اطلاع از جنبه ها و جلوه های آن، عرصه ای درخشان برای شناخت فعالیتهای کم مانند فکری و فرهنگی در سرزمینهای اسلامی بر روی محقق می گشاید.
دوشنبه ۱۰ اسفند ۱۳۸۸ ساعت ۱۵:۱۰
نظرات



نمایش ایمیل به مخاطبین





نمایش نظر در سایت